- او بیتن
روان شدن شیره ی گیاه و درختان در آوندها به مناسبت فرا رسیدن.، آب گرفتن میوه و، پر کردن ظرف از آب، آب دار شدن میوه
معنی او بیتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درست کردن چوب بست، برای مثال ز بهر چهارطاق رفعت اوست / که گردون بسته از هفت آسمان خو (نزاری - لغت نامه - خو)
(تَ دَ)
لغت نامه دهخدا
رو گرفتن. حجاب بر چهره گرفتن. رجوع به روبسته شود، زفت شدن و غلظت پیدا کردن روی مایعی چون شیر و آش و ماست پس از سرد شدن و غیره. (یادداشت مؤلف) ، صاحب آنندراج ذیل رو بستن دماغ گوید: مرادف گرفتن است:
دماغم بسته رو بر نکهت گل
به عطر بیخودی بگشاد آغوش.
طالب آملی (از آنندراج)
دماغم بسته رو بر نکهت گل
به عطر بیخودی بگشاد آغوش.
طالب آملی (از آنندراج)
مربوط کردن مرتبط ساختن باز بستن: (درین دوران گرت زین به پسندند زهی پشمین بگردن وا نبندند) (نظامی. لغ)
شروع کردن، آغاز شدن، سرپوش برداشتن از چیزی، فرا گرفتن
خواب به چشم آمدن، خواب آلود شدن
به دل گرفتن
هدف گیری درست
الهام شدن، در رویا شدن
ایجاد برش بر تنه ی درخت که سبب خشک شدن آن شود، اندازه گرفتن
دست کم گرفتن، آسان گرفتن
شتاب گرفتن
از پس چیزی یا کسی برآمدن، توانایی داشتن، اندازه گرفتن
پوست حیوان را کندن
فشار آوردن
به حساب آوردن، پذیرفتن
ته گرفتن غذا سوختن غذا
در نقطه ای ایستادن و انتظار طولانی کشیدن، خسته شدن
برای کسی جا در نظر گرفتن، جا شدن
حان ستاندن، توان و قدرت به دست آوردن
به عهده گرفتن، پذیرفتن
رنجور شدن، تحلیل رفتن
آتش گرفتن
پی ریزی کردن، شالوده ریختن
پل دوستن
انباشتن، پس گرفتن، قبول کالای پس آورده
آوسن بین
اندازه گرفتن
آبندون
ساییدن
به بازی گرفتن